پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره
عروسی  بابا و مامانعروسی بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
مامان سحر مامان سحر ، تا این لحظه: 37 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره
بابا آرشبابا آرش، تا این لحظه: 38 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره
عقد بابا و مامانعقد بابا و مامان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره
ساخت وب سایت پرهامساخت وب سایت پرهام، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

پرهام دنیای سحر و آرش

پرهام دنیای منی

شهربازی + جشن اداره مامان + خرید عید و دوباره مریضی

سلام مامانی الان این مطلبو که برات می نویسم 22 ماهته که این ماه بدترین ماهه که عشقم تو یه ماه سه تا انتی بیوتیک خورده و کلی شربت و دارو ببخش مامانی هفته قبل سه شنبه با خاله ازاده و گلتاج رفتیم جشن اداره مامانی که خیلی بهت خوش گذشت و فرداشم بلیط شهربازی گرفتم رفتیم با خاله ها شهربازی تیراژه که اون روزم خیلی بهت خوش گذشت ولی مامانی فرداش تمام بدنش کوفته شده بود چون همش بغلم بودی چون اونجا خیلی شلوغ بود ترسیدم گم شی فرداش دوباره تب و سرما خوردی که بردمت دکتر عبدالوهاب که گفت یه هفته نباید بری مهد و چون بدنت ضعیفه امکان داره دوباره مریض شی مامانی این هفته یه روز درمیون می برمت خونه خاله منصوره و ازاده .پنجشنبه با خاله آزاده رفتیم واست لباس عید خ...
19 بهمن 1393

22 ماهگی پرهام

سلام مامانی خوبی عشقم امروز تولد مامانت عزیزم . عشق من بعد از بردن دکتر اسم و الرژی دوبار ه تب کرده تبش تا 40 درجه می رسید که دوباره بردیمت شبانه دکتر زواره متخصص کودکان چون پیش  دکتر اسم و الرژی نذاشتی گلوت ببینه  بخاطر همین گلوت چرک کرده بود دکتر هم چرک خشک کن نداد ولی این دکتر متخصص اطفال گلوتو تا ته دید گفت گلوش چرک کرده بخاطر همین ازیروتومایسن داده و شربتهای دیگه انقد شربت خورد حالت دیگه بهم میخوره از شربت سرنگ می بینی در میری چند روز پیش رفتیم عروسی فامیلهای بابایی که اونجا دخیر داییم مریض بود اسهال و استفراغ داشتند به من سرایت کرده بود و منم دیروز حالت تهوع و استفراغ داشتم و خیلی حالم بد بود خدا کنه از من نگیری این مریضی بدو...
12 بهمن 1393

22 ماهگیت مبارک عشقم

سلام عشقم 22 ماهگیت مبارک انشا اله 120 ساله شی عشم . چند هفته است که عشقم سرماخورده و سرماخوردگیش تبدیل شده به حساسیت و الرژی که دو روز پیش چهارشنبه ای بردمت خونه خاله ازاده چون یه کوچولو تب داشتی دلم طاقت نیورد بذارمت مهد جدیدا به خاله ازاده میگی مامان هرچه می خوای صداش می کنی مامان خلاصه خاله جون بیچاره اون روزی بردتت بیمارستان منم از طرف اداره اومدم پیشتون که فوق تخصص اسم و الرژی گفت لوزه ش متورمه و باعث تب میشه و نیاز به عمل کردن نداره دو تا اسپری و قرص داده که یه ماهه دیگه گفت بیاد واسه چکاب چون گفته باید تمام دارو ها مصرف کنه نمیدونم واقعا دیگه خسته شدم بخاطر اینکه عزیزم خیلی اذیت میشه  . خدا کنه زودتر خوب شی .چون هر روز صبح ...
4 بهمن 1393
1